بیش از یک دهه پیش، من با یک دختر 15 ساله ترسیده آشنا شدم که پس از ربوده شدن توسط یک دلال محبت و فروخته شدن برای رابطه جنسی، سعی داشت زندگی خود را پس بگیرد.
ملانی تامپسون روزی را به یاد آورد که زندگی اش تغییر کرد: او و دو دختر دیگر در شهر نیویورک با چند پسر بزرگتر ملاقات کردند که آنها را به معاشرت دعوت کردند. دخترها این کار را کردند، پسرها مشروبات الکلی سرو کردند و ملانی از هوش رفت – او می گوید که با تجاوز جنسی از خواب بیدار شده است. او به من گفت که چگونه یک دلال او و دختر دیگری را در خانه ای متروک حبس کرد و او شغل جدیدی پیدا کرد: رابطه جنسی با غریبه ها برخلاف میل او.
او 13 ساله بود.
وقتی دو سال بعد با هم صحبت کردیم، او در یک برنامه اقامتی برای دخترانی که قبلاً قاچاق شده بودند بود. او متفکر، جذاب و علاقه مند به شعر بود، اما من فکر می کردم که آیا او هرگز می تواند زندگی خود را بازسازی کند. سپس رد او را گم کردم تا اینکه در بهار امسال نامه ای از او رسید. ما ملاقات کردیم و او در مورد سفر پر دست انداز خود به من گفت – و مبارزاتش علیه آنچه به نظر او لیبرالیسم نادرست است که قوادی را قانونی می کند.
ملانی پس از آشنایی من با او سالها را در پرورشگاه گذراند. شکی وجود ندارد که برخی از والدین فرزندخوانده برجسته هستند، اما به طور کلی، سیستم مراقبت از خانواده آمریکا مایه شرمساری است. فقط حدود نیمی از فرزندان خوانده دبیرستان را تمام می کنند. شاید 4 درصد لیسانس بگیرند. تخمین های متعدد نشان می دهد که اکثر دخترانی که قاچاق شده اند در مراکز نگهداری یا بخش دیگری از سیستم رفاه کودکان بوده اند.
این دنیای ملانی بود. او میگوید که دوباره مورد قاچاق قرار گرفت و سالهای نوجوانیاش را پر از تروما کرد. او گفت که تجارت جنسی بر او تأثیر گذاشته و برقراری ارتباط با سایر دانشآموزان دبیرستان را دشوار کرده است.
او به یاد می آورد: «شما مثل کالاهای آسیب دیده هستید. “شما همچنین شرمی که مردم برای شما می گذارند را درونی می کنید.”
پس از تحصیل در پنج دبیرستان، سرانجام در سن نوزده سالگی فارغ التحصیل شد. زمانی که در ائتلاف علیه قاچاق زنان، یک سازمان غیرانتفاعی در نیویورک کارآموزی کرد، راهی برای او باز شد.
تینا بیان ایمی، مدیر اجرایی ائتلاف کشته شد. بیانیه امی به من گفت: “او یک انسان خارق العاده، بسیار مصمم، جاه طلب، باهوش و متمرکز است.” بنابراین او ملانی را استخدام کرد، که اکنون به عنوان هماهنگ کننده ائتلاف و حمایت از آنها خدمت می کند.
در همین حال ملانی مدرک لیسانس خود را در زمینه مطالعات جنسیتی گرفت. در کالج او اغلب خود را زن عجیب و غریب می دید. در کلاسهای درس، بحثهایی در مورد تجارت جنسی مطرح میشد، جایی که دانشجویان یا اساتید ثروتمند در مورد کار جنسی برای تأیید بزرگسالان به عنوان توانمندسازی صحبت میکردند، در حالی که این موضوع برای ملانی از راه دور صادق نبود. البته وضعیت او به عنوان یک کودک قاچاق شده متفاوت بود، زیرا رضایت نداشت و چیزی جز آزار و اذیت به خاطر نداشت. اما زندگی او در دنیای روابط جنسی تجاری او را متقاعد کرد که خطوط بسیار مبهمتر از آن چیزی است که بیگانگان میدانند، و حتی در میان بزرگسالان نیز قدرت چندانی وجود ندارد. این تا حد زیادی برای سوء استفاده از افراد آسیب پذیر بود.
این قطع ارتباط اکنون تمرکز اوست. در ایالت های آبی، از جمله نیویورک، کمپینی برای جرم زدایی از تجارت جنسی وجود دارد و به دلالی و اداره فاحشه خانه ها چراغ سبز نشان می دهد. ملانی خواستار چیزی نزدیکتر به مدل حاکم در سوئد و نروژ است، جایی که دو کشور روسپی ها را دستگیر نمی کنند (به جای ارائه خدمات اجتماعی به آنها)، بلکه دلالان و کلاهبرداران را تحت پیگرد قانونی قرار می دهند. در حالی که هیچ رویکرد قانونی به خوبی کار نمی کند، سوئد رویکرد خود را در سطح بین المللی به عنوان راهی برای کاهش قاچاق انسان ترویج کرده است. مین به تازگی تبدیل به اولین ایالت در آمریکا شده است که این رویکرد اسکاندیناوی را اتخاذ کرده است.
ملانی که اکنون ۲۷ ساله است، هشدار میدهد که نتیجه جرمزدایی کامل، از جمله اجازه دادن به دلالها و فاحشهخانهها، قاچاق بیشتر قربانیانی خواهد بود که عمدتاً سیاهپوست و قهوهای هستند، از مراکز نگهداری، جوانان LGBTQ یا سایر افراد حاشیهنشین. در واقع، یک مطالعه بزرگ جهانی نشان داد که قانونی شدن با قاچاق بیشتر و نه کمتر مرتبط است.
واضح است که بخشی از تجارت جنسی تجاری که توافقی است، بخش غیر توافقی و سایر عناصر مبهمتر وجود دارد. در زمینه های دیگر که عدم تعادل قابل توجهی در قدرت و ضعف وجود دارد، مانند روابط بین مافوق و کارآموزان، ما تمایل به اعمال ممنوعیت ها به دلیل پتانسیل شکار داریم.
روند سالهای اخیر اجازه دادن به دلالی برای من عجیب به نظر میرسد، زیرا ما لیبرالها در جاهای دیگر از پتانسیل استثمار آگاه هستیم. برای مثال، اگر کار بین بزرگسالان رضایتدهنده با کمتر از حداقل دستمزد انجام شود، ممنوع میکنیم، و کارهای پرخطر و توافقی مانند استفاده از پدهای شستشوی پنجرهها را بدون بسیاری از ضمانتها ممنوع میکنیم.
رابطه جنسی تجاری خطرناک تر از شستن پنجره ها یا تقریباً هر شغل دیگری است، و ملانی این دیدگاه را که دلال ها شرکای تجاری زنانی هستند که سکس می فروشند، مسخره می کند. او به من گفت: “من هرگز به پول دست نزدم.” و اگر در تلاش برای پنهان کردن چیزی گرفتار شوید، برای شما خوب نیست.
ما از طریق عنوان IX، #MeToo و تعداد بیشتری از وکلای زن، پزشکان و اعضای هیئت مدیره، در توانمندسازی زنان و دختران تحصیل کرده و مرفه گام های بزرگی برداشته ایم. اما برخی از آسیبپذیرترین دختران آمریکا، آنهایی که در مراکز نگهداری زندگی میکنند، بسیار کمتر سود میبرند.
من می ترسم که اگر این فشار با نیت خوب برای جرم زدایی کامل ادامه یابد، برنده دلالان و بازنده برخی از آسیب پذیرترین جوانان آمریکا خواهند بود. ملانی های زیادی هستند که به کمک نیاز دارند و ما در خطر انداختن آنها به سمت گرگ ها هستیم.