یکی از واقعیت های خیره کننده عصر، تداوم برجستگی دونالد ترامپ است. نامزدهای او در انتخابات مقدماتی GOP امسال عملکرد خوبی داشتند. او در سال 2020 رای بیشتری نسبت به سال 2016 به دست آورد. امتیازات محبوبیت او در حزبش از اواخر سال 2016 بالا و اساساً بدون تغییر بوده است. در طیف وسیعی از نظرسنجی ها، برخی در واقع نشان داده اند که ترامپ در رقابت برای انتخاب مجدد بایدن، رئیس جمهور بایدن را رهبری کند. 2024.
شهرت او حیرتانگیز است، زیرا در طول هفت سال گذشته نهادهای آمریکایی انرژی زیادی را صرف بدنام کردن او کردهاند.
کسانی از ما در این تشکیلات به درستی ترامپ را به عنوان یک تهدید بزرگ برای دموکراسی آمریکا شناسایی کردیم. تکلیف پیش روی ما روشن بود. ما هرگز قرار نبود افراد سختکوه MAGA را تکان دهیم. کار این بود که استقلالی ها و جمهوری خواهانی که از شیطنت های او رنجیده و خسته شده بودند را از بین ببریم.
بسیاری از راهبردها برای بی اعتبار کردن ترامپ بود. وجود داشتاستراتژی بداخلاقی: هزاران مقاله در مورد جزئیات دروغ ها و پکادیلوهای او نوشته شد. استراتژی استیضاح وجود داشت: تحقیقات در مورد رسوایی ها و خشم های مختلف او آغاز شد. استراتژی افشاگری وجود داشت: تعداد زیادی کتاب نوشته شده بود که نشان میداد کاخ سفید ترامپ واقعاً چقدر ضعیف و ناکارآمد بود.
اثر خالص این استراتژیها فروش کتابها و اشتراکهای زیاد و ایجاد حس خوب در مخالفان ترامپ بوده است. اما تمام این رگبار توهینآمیز، ترامپ را در میان افرادی که به احتمال زیاد تعیینکنندهترین نقش را بازی میکنند، بدنام نکرده است. احتمالاً برخی از جمهوریخواهان تحصیلکرده دانشگاهی را به صفوف دموکراتها کشانده و برخی از رایدهندگان طبقه کارگر را به سمت جمهوریخواهان سوق داده است.
این رگبار احتمالاً تسلط ترامپ بر حزبش را مستحکم کرده است.جمهوری خواهان خود را در جنگ با نخبگان مترقی ساحلی می بینند. اگر آن نخبگان ترامپ را سرکوب می کنند، او باید پسر آنها باشد.
چند هفته پیش، بایدن در فیلادلفیا سخنرانی کرد و جنبش MAGA را تهدیدی برای دموکراسی اعلام کرد. در این سخنرانی چیزهای زیادی درباره آن جنبش گفت، اما یک اعتراف ضمنی وجود داشت: ما هیچ استراتژی نداریم. محکوم کردن ترامپ و بی اعتبار کردن ترامپ دو کار متفاوت است. و اگر یک چیز را یاد گرفته باشیم، محکوم کردن ممکن است از نظر اخلاقی ضروری باشد، اما به هدفی که محکومان فکر میکنند دست نمییابد.
برخی از مفسران استدلال کردند که استراتژی بایدن در سخنرانی این بود که ترامپ را به موضوع اصلی انتخابات میان دوره ای 2022 تبدیل کند. بایدن و ترامپ هر دو علاقه دارند مطمئن شوند که ترامپ خورشیدی است که تمام سیاست آمریکا به دور آن می چرخد.
این هفته با یک جمهوری خواه صحبت کردم که از رویکرد بایدن خشمگین شده بود. او یک مهاجر 82 ساله از روسیه است که به حمایت از رون دسانتیس در انتخابات مقدماتی 2024 فکر می کند زیرا چمدان کمتری دارد. پدر و مادرش در جنگ جهانی دوم توسط نازی ها کشته شدند. و اکنون بایدن تماس می گیرد من فاشیست؟!» او دود کرد
شما فکر می کنید کسانی از ما در اردوگاه ضد ترامپ در یک نقطه عقب نشینی کرده و چند سوال اساسی می پرسیدند: ما برای رسیدن به چه چیزی تلاش می کنیم؟ مخاطب اصلی اینجا کیست؟ کدام استراتژی ها جواب داده اند و کدام نه؟
اگر این سوالات پرسیده می شد، نتیجه گیری ساده این بود که بیشتر کارهایی که انجام می دهیم کار نمی کند. نتیجه گیری بعدی ممکن است این باشد که در اینجا زیاده خواهی از خود وجود دارد. ما کارهایی انجام میدهیم که به ما کمک میکند که در دنیای ضد ترامپ با یکدیگر پیوند برقرار کنند و به مردم در دنیای ترامپ کمک میکند تا با یکدیگر پیوند برقرار کنند. ما در ساختارهای سیاسی که به نفع ترامپ هستند، قفل شده ایم.
نتیجه اصلی من این است که حمله به شخص ترامپ کارساز نیست. شما باید وضعیت اساسی را دوباره تنظیم کنید. ما در میانه یک جنگ فرهنگی/اقتصادی/حزبی/ هویتی بین افراد مترقی تر در مناطق مترو و افراد محافظه کارتر در هر جای دیگر هستیم. برای رهبری جناح راست در این جنگ، ترامپ لازم نیست صادق، اخلاقی یا شایسته باشد. او فقط باید دیده شود که با “نخبگان” مبارزه می کند.
راهبرد مناسب در این شرایط، به هم زدن روایت جنگ هویتی است. این کاری است که بایدن در سال 2020 انجام داد. او به عنوان یک میانه رو از طبقه متوسط از اسکرانتون نامزد شد. او از مسائل جنگ فرهنگی طفره رفت. این همان کاری است که جان فترمن، نامزد دموکرات سنا در پنسیلوانیا تلاش می کند انجام دهد.
یک نامزد دموکرات که از روایت جنگ فرهنگ/هویت خارج شود، به رای دهندگانی که باید منتقل شوند دسترسی خواهد داشت. صداهای عمومی که به نظر نمی رسد در جهان بینی نخبگان تحصیلکرده منزوی قفل شده باشند، می توانند به افرادی که باید به آنها دسترسی پیدا کنند، برسند.
ترامپگرایان به خود می گویند که آمریکا توسط یک کودتای چپ رادیکال تهدید می شود که قصد دارد دولت را در دست بگیرد و فرهنگ را بد کند. چالش اصلی اکنون این است که با گفتار و عمل نشان دهیم که این یک اغراق فاحش است.
آیا ترامپ می تواند دوباره برنده شود؟ کاملا. من یک شکاک DeSantis هستم. من شک دارم کسی که از نظر احساسی آنقدر صاف و بیجذاب باشد بتواند در عصر رسانههای فشرده نامزدی کسب کند. و پس از اینکه ترامپ نامزد شد، شانسی برای برنده شدن دارد، زیرا هیچ کس استراتژی موثری علیه او اجرا نمی کند.
اگر این اتفاق بیفتد، حداقل میتوانیم با آن غزل تیلور سوئیفت خودمان را تسلیت دهیم: «روزگار شگفتانگیزی داشتم و همه چیز را خراب میکردم».