emdadiranmehrbanner

نظر حقیقت ناخوشایند در مورد & آواتار& جدید بسیار بزرگتر از نتیجه آن است

یادداشت ویراستار:جف یانگ مدیر تحقیقات موسسه آینده و رئیس آزمایشگاه هوش دیجیتال آنها است. او که مکرراً با CNN Opinion همکاری می کند، پادکست «آنها ما را بروس می خوانند» و یکی از نویسندگان کتاب «خیزش: تاریخ پاپ آمریکای آسیایی از دهه نود تا کنون» است. نظراتی که در این تفسیر بیان شده از اوست. نظر بیشتر را در CNN بخوانید.

برای شما: (تصاویر) خرها قهرمانان این روزها در زلزله زده مراکش هستند



CNN

در آستانه اکران «آواتار: راه آب»، کارگردان جیمز کامرون به منتقدان و تماشاگرانی که نسبت به ادامه مرتبط بودن این فرنچایز ابراز تردید کرده بودند، سیلی زد: «ترول‌ها متوجه می‌شوند که هیچ‌کس به او گوش نمی‌دهد و آنها نمی توانند نام شخصیت ها یا یک اتفاق لعنتی را که در فیلم اتفاق افتاده به خاطر بیاورند. بعد دوباره فیلم را می بینند و می گویند: “اوه، باشه، ببخشید، اجازه دهید همین الان صفحه را ببندم.” بنابراین من نگران این نیستم.»

جف یانگ

خوب، من را به عنوان یکی از بدبینان اولیه شرکت پاندورا کامرون در نظر بگیرید که پس از کشاندن او به “آواتار: راه آب” توسط پسر 14 ساله ام در تعطیلات تعطیلات، در ابتدا احساس کردم که باید f* را ببندم. ** *ک بالا. اگرچه به یاد می‌آورم که احساس می‌کردم نسخه اصلی 2009 بیشتر یک تجربه غوطه‌ورکننده عجیب و غریب بود تا یک فیلم واقعی، غریزه‌های داستانی استادانه و جهان‌سازی پیچیده کامرون بر بدبینی بازتابی من غلبه کرد… برای نیم ساعت اول «راه آب» به هر حال دویدن حماسی سه ساعته است.

سپس به لحظه ای رسیدم که به من یادآوری کرد که چرا اولین آواتار را اینقدر ناراحت کردم. جیک سالی (سام ورتینگتون) تفنگدار سابق – که اکنون برای همیشه به “آواتار” گربه‌ای شبیه‌سازی شده‌اش تبدیل شده است – و همسر ناوی او نیتیری (زوی سالدانا) متوجه می‌شوند که مردم خود را در معرض خطر قرار می‌دهند، زیرا سرهنگ رقیب قیام‌شده سالی کواریچ (استفان لانگ)، که اکنون در یک آواتار ناوی آپلود شده است، قصد دارد او را شکار کند و بیش از آن که هر ناویی را که ممکن است در راه او قرار بگیرد، بکشد.

در نتیجه، سالی به عنوان رئیس جنگ قبیله جنگل کنار می‌رود و با خانواده‌اش فرار می‌کند تا به یک قبیله اقیانوسی، متکاینا، پناه ببرد. این ناوی‌های جدید متفاوت به نظر می‌رسند، با اندام‌ها و دم‌های نیمه‌آبی‌خاکی، و آداب و رسوم متفاوتی دارند – آداب و رسومی که از طیف وسیعی از سنت‌های جزیره‌نشینان اقیانوس آرام، به‌ویژه سنت‌های مائوری‌ها، از جمله ساختار اجتماعی، اعتقادات قبیله، کپی شده است. در مورد مهمان نوازی و تعلق و حتی نام خانه مشترک آنها (ماروی، تقریباً مشابه کلمه مائوری، marae).

آنها خالکوبی های متمایز صورت و بدن مائوری را انجام می دهند. آنها هنگام آماده شدن برای نبرد از یک اخموی جنگی و سرکشی استفاده می کنندتماس مائوری whatero.

همانطور که ظاهر و سنت های ناوی جنگلی کامرون به طور آزادانه از بومیان آمریکایی و آفریقایی وام گرفته شده است، آب ناوی او (ناوی دریایی؟) اساساً ماهیتی پلینزی دارد و شخصیت های کلیدی توسط بازیگران مائوری و سایرین بازی می شود. تبار اقیانوس آرام، مانند کلیف کورتیس، که نقش رئیس متکاینا، تونواری را بازی می کند، و دوان ایوانز جونیور، که نقش یک عضو قبیله جوان به نام روتکسو را بازی می کند.

اما این «ادای احترام» بومی که از بافت‌هایشان استخراج می‌شوند، به تکه‌هایی خرد شده و به‌طور تصادفی با هم الک می‌شوند، در نهایت به عنوان زرق و برق فرهنگی صرف عمل می‌کنند و درخششی عجیب و غریب با احساس واقعی به محیط علمی-تخیلی کامرون می‌بخشند. در این فرآیند، معنای اصلی آنها پاک می شود، همانطور که تاریخ زندگی مردمانی که آنها را با این معنا آغشته کرده اند، پاک می شود.

و همه اینها در خدمت داستانی است در مورد یک مرد سفیدپوست که توسط مردمی غیر سفیدپوست پذیرفته شده است، که به سرعت نشان می دهد که از هر نظر بر “وحشی های” اطرافش برتری دارد، حتی شیوه های خودشان. (در فیلم اول، سالی با رام کردن و سوار شدن بر یک اکران در زمان بی سابقه نشان می دهد که شایسته احترام ناوی است، و در فیلم دوم نیز همین کار را انجام می دهد و به سرعت یک اسب وحشی مانند ماهی پرنده معروف به تسوراک را خم می کند. وصیت او، تحسین اکراهی رئیس متکاینا را برانگیخت.)

01 آواتار راه آب

با حسن نیت استودیو قرن بیستم

همانطور که دیگران اشاره کرده‌اند، داستان‌های پیرو این الگو بارها در فیلم‌هایی مانند «تلماسه» (دو بار)، «آخرین سامورایی»، «رقص با گرگ‌ها»، «آخرین موهیکن‌ها»، مردی به نام اسب» و «لارنس عربستان». اغلب، این فیلم‌ها هم از نظر تجاری موفق بوده‌اند و هم از نظر انتقادی مورد تحسین قرار گرفته‌اند – بدیهی است که شامل دو فیلم «آواتار» نیز می‌شود.

اما جایی که فرانچایز «آواتار» بر روی این فیلم‌های دیگر دوچندان می‌شود، ایجاد دغدغه‌ی اصلی داستانی آن در مورد سفیدپوستان است که به معنای واقعی کلمه خود را به بدن‌های غیرسفید پوست پیوند می‌دهند و پوسته‌های رنگ پریده‌شان را پشت سر می‌گذارند. در مورد سالی، این به او اجازه می‌دهد تا از واقعیت انسانی ویلچری خود فرار کند و به عنوان یک گربه‌سنگ یاقوت کبود تسمه‌بند زندگی کند.

جردن پیل از افراد سفیدپوست استفاده می کند که مغزشان را به بدن رنگی می ریزند تا جوان شوند و دوباره به طور موثری برای ترسناک «برو بیرون» شوند. در «آواتار»، این فرآیند فقط به عنوان یک ابزار طرح داستانی دیگر در نظر گرفته می‌شود که با ارائه آواتارهای مورد بحث به‌عنوان کلون‌های بی‌ذهن رشد یافته در آزمایشگاه، که از ترکیب مواد ژنتیکی ناوی‌ها و «رانندگان» انسانی آن‌ها ایجاد شده‌اند، دست از خود دور می‌شود.

اگرچه این توضیح ممکن است تا حدودی برای طرفداران داستان های علمی تخیلی آرامش ایجاد کند، اما از مسائل اخلاقی اساسی مربوط به این فرضیه بردگی بدن طفره نمی رود – یا موارد اخلاقی که مربوط به این واقعیت است که “رانندگان آواتار” در فیلم ها همه شخصیت هستند. به عنوان سفید، در حالی که ناوی ها به طور یکنواخت به عنوان غیر سفید نشان داده می شوند (حتی زمانی که بازیگران سفید پوست مانند کیت وینسلت، جیمی فلاترز و بریتانیا دالتون بازی می کنند).

همه اینها به این معنی نیست که کامرون نیت خوبی دارد. این فیلم‌ها از لحاظ احساسی حملاتی قوی به اکو-خواری سازمانی هستند. و انتخاب او برای انتخاب بازیگران سفید به عنوان “استعمارگران” Terran و بازیگران غیرسفید به عنوان ناوی نجیب و مظلوم، عمداً به منظور استناد به شرایط واقعی زندگی مردم بومی بود، همانطور که او به صراحت در اسناد حقوقی که برای دفاع از خود به ثبت رسانده گفت. اولین “آواتار” از اتهامات سرقت ادبی (پس از سه بار شکایت، او در هر سه پرونده پیروز شد): “آواتار بسیار واضح به دوره استعمار در قاره آمریکا با تمام درگیری ها و خونریزی های آن بین متجاوزان نظامی از اروپا و اروپا اشاره کرد. مردمان بومی اروپا برابر با زمین است. بومیان آمریکا ناوی هستند. قرار نیست ظریف باشد.»

با این حال، به راحتی می توان پرسید که آیا تفسیر مجدد علمی-تخیلی کامرون توجه را به مبارزات تاریخی مردم بومی علیه تهاجم غرب سفید جلب می کند یا از آن منحرف می کند. و بیش از تعداد معدودی از دانشمندان و فعالان بومی همین را می‌پرسند. یوئه بیگی، رئیس مشترک غرور بومی لس آنجلس، در توییتی فراخوانی برای تحریم فیلم منتشر کرد و کامرون را متهم کرد که فرهنگ‌های بومی را برای ارضای «عقده ناجی» خود تصاحب می‌کند. کریستال اکو هاک، رئیس و مدیر عامل شرکت ایلومینیتیو، فیلم را به دلیل روایت داستانی از استعمار “از دریچه یک مرد سفیدپوست” رد کرد و “سطحی از تکبر را بار دیگر نشان داد که یک فیلمساز سفیدپوست می تواند به نحوی داستانی را روایت کند که مبتنی بر آن است. در مورد مردم بومی بهتر از مردم بومی تا به حال.»

حقیقت ناخوشایند اینجاست: کامرون در داستان‌گویی بسیار خوب است – در واقع، او یکی از بهترین داستان‌سرایان سینمایی روی این سیاره است، و احتمالاً تعداد زیادی داستان‌سرای دیگر که هنوز کشف نشده‌اند. او بر منابع تقریباً غیرقابل محاسبه ای تسلط دارد و فیلم هایش تقریباً از هر فیلمساز دیگری به مردم بیشتری روی کره زمین می رسد.

این بدان معناست که با دو فیلم منتشر شده و سه فیلم در راه است، داستان اشغال پاندورا احتمالاً از هر داستانی در مورد نسل‌کشی واقعی، استثمار و نابودی فرهنگی مردمان بومی روی زمین، از مسیر اشک‌های بومیان آمریکا شناخته شده است. به سرکوب وحشیانه شورش مائو مائو کنیا برای سرنگونی و تصرف پادشاهی هاوایی.

مربیان بومی و رهبرانی مانند اکو هاوک پیشنهاد کرده اند که کامرون باید با مربیان و رهبران بومی همکاری می کرد تا داستان حماسی خود را با حقایق غم انگیزی که الهام گرفته از آن است، پیوند دهد. (کامرون، به نوبه خود، تصدیق می کند که از “موقعیت امتیاز سفیدپوستان” صحبت می کند و متعهد شد که به جای عقب نشینی، به نقد گوش کند.)

همانطور که هست، مخاطبان و منتقدان در حال حاضر و در آینده خلاقیت و توجه کامرون به جزئیات را تحسین خواهند کرد، و باید – اما احتمالاً نمی دانند که چقدر از جهان سازی باورنکردنی فرنچایز صرفاً یک کلاژ استادانه است و عناصر را کنار هم می چشند. برگرفته از تعداد زیادی از قدیمی ترین تمدن های جهان ما، در حالی که آنها را به گربه های خارق العاده نسبت می دهند تا انسان های مدبر.

و کامرون هنوز تازه شروع کرده است. طبق گزارشات، او قصد دارد حداقل یک قبیله ناوی جدید را که ریشه در مجموعه متفاوتی از الهامات انسانی دارد، در هر یک از پنج قسمت «آواتار» خود معرفی کند. فیلم بعدی، با نام آزمایشی «آواتار 3: حامل دانه»، قرار است شامل یک «قبیله آتش» شرور ناوی باشد که به نام «مردم خاکستر» شناخته می‌شوند، که احتمالاً می‌توانند گروهی باشند که در زمین‌های آتشفشانی فعال زندگی می‌کنند. آیا ویژگی‌های فرهنگی آن‌ها با الهام از مردمان بومی از سرزمین‌های حلقه آتش – پاپوآهای اندونزی، یا مایاهای گواتمالا، یا مردم آئتا کوه پیناتوبو فیلیپین، به پایان می‌رسد؟

کامرون با دو تجربه واکنش متقابل و عهد علنی به “گوش دادن” به جای رد انتقادات بومی، انگیزه ای دارد تا در فصل سوم و بعدی بزرگترین حماسه خود چیزی متفاوت را امتحان کند.

استفاده از برخی از غیرقابل شمارش‌هایی که آواتار برای بالا بردن صداها، تاریخ‌ها و داستان‌های بومی به دست آورده است راهی برای او خواهد بود که به آن‌ها بگوید: «تو را می‌بینم»، همانطور که ناوی‌ها ممکن است بگویند – و آسیب‌هایی را که با پریدن به آن وارد کرده است جبران کند. یک بدن آبی غول پیکر و در حال شکستن راه خود را از طریق چشم انداز فرهنگی آنها، نابود کردن واقعیت آنها حتی زمانی که او سعی می کند آن را نجات دهد.

Mara Gomez

کارشناس توییتر متعصب موسیقی. جنرال الکل ماون. علاقه مندان به تلویزیون

تماس با ما