آیا دلار آمریکا در خطر از دست دادن موقعیت سلطه بین المللی خود است؟ من در چند هفته گذشته گمانه زنی هایی را در این زمینه مشاهده کرده ام. من در یک دقیقه در مورد منابع آن حدس و گمان صحبت خواهم کرد. اما اجازه دهید ابتدا توجه داشته باشم که این سوال جدیدی نیست. در واقع، من چند سال پیش در مورد آن به طور مفصل نوشتم.
و منظورم از چند سال چهار دهه است. من مقاله ای با عنوان “نقش بین المللی دلار: نظریه و چشم انداز” در سال 1984 منتشر کردم که در آن به این نتیجه رسیدم که پایان دادن به تسلط دلار ممکن است اما محتمل نیست، و حتی اگر این اتفاق بیفتد تفاوت چندانی نخواهد داشت. .
بدیهی است که از زمانی که من آن مقاله را نوشتم، جهان به شدت تغییر کرده است و همچنین پیشرفتهای مهمی در تئوری ارزهای بینالمللی صورت گرفته است. اما هم منطق پشت تسلط (ادامهدار) دلار و هم دلایلی که نمیتوان از این تسلط معامله بزرگی کرد، تقریباً همان چیزی است که سالها پیش بود.
پس وزوز مرگ دلار ناگهان از کجا می آید؟ بخشی از آن از فرقه کریپتو می آید. اگرچه ارزهای رمزپایه سالهاست که وجود داشتهاند و هنوز نقش مهمی در تجارت قانونی بازی نکردهاند – بدون توجه به مقیاس حیرتانگیز رسواییهایی که این صنعت را درگیر کرده است – هنوز هم مورد تبلیغات قرار میگیرند. هفته گذشته تد کروز قطعنامهای را معرفی کرد که بر اساس آن ماشینهای فروش خودکار در کاپیتول باید ارزهای دیجیتال را بپذیرند. و فرقه همچنان ادعا می کند که بیت کوین یا یکی از رقبای آن هر روز جایگزین دلار خواهد شد.
صحبت در مورد پایان دادن به سلطنت دلار همچنین ممکن است منعکس کننده این تصور باشد که پس از حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، ایالات متحده دلار را برای اعمال تحریم های مالی علیه روسیه “سلاح” کرد. بدون وارد شدن به جزئیات، فکر میکنم اساساً اشتباه است – چیزی که ما واقعاً به سلاح تبدیل شدیم، تسلط نیویورک و لندن به عنوان مراکز مالی بود که تمایل دارند همه چیز را به رگولاتورها و قوانین مالی خود تبدیل کنند. اما در هر صورت، به نظر می رسد ایده این است که برخی از رژیم ها در صورت انجام کاری که آمریکا با آن مخالفت می کند، برای محافظت از خود در برابر تحریم ها، از دلار رویگردان شوند.
بنابراین گزارشهایی داریم مبنی بر اینکه چین تلاش میکند تجارت نفت را به یوان ارتقا دهد و روسیه و ایران در حال بررسی ایجاد یک ارز دیجیتال با پشتوانه طلا هستند. و بنا به دلایلی برزیل و آرژانتین در مورد ایجاد یک ارز مشترک در امتداد خطوط یورو صحبت می کنند. ایده واقعا وحشتناک.
برای ارزیابی همه اینها، باید در مورد اینکه بگوییم دلار غالب است، صحبت کنیم. اساساً به این معنی است که دلار به سایر ارزهای ملی است همانطور که پول به طور کلی برای سایر دارایی ها است.
پول وسیله مبادله است: اگر نجار هستید که خواربار میخواهید، سعی نمیکنید سوپرمارکتی پیدا کنید که نیاز به قفسههای تعمیر شده داشته باشد، خدمات خود را به دلار میفروشید و از دلار برای خرید تخم مرغ استفاده میکنید. به همین ترتیب، اگر میخواهید روپیه هند را به ریال برزیل تبدیل کنید، سعی نمیکنید کسی را پیدا کنید که به دنبال معامله معکوس باشد، روپیه را به دلار تبدیل میکنید و از دلار برای خرید رئال استفاده میکنید.
پول یک واحد حساب است: افراد معمولاً قیمتها را تعیین میکنند و قراردادهایی مینویسند که پرداختها را به دلار مشخص میکند نه به واحدهای مثلاً سهام تسلا. به طور مشابه، بسیاری از قیمتها و قراردادهای بینالمللی (اگرچه به هیچ وجه همه) به دلار آمریکا تنظیم میشوند.
در نهایت، پول باید یک ذخیرهکننده ارزش نسبتاً پایدار باشد – مکانی که میتوانید ثروت خود را برای مدتی پارک کنید بدون اینکه خطر زیادی داشته باشید که ناگهان بیشتر قدرت خرید خود را از دست بدهد.
چیزی که تا حدودی در مورد ارزهای بینالمللی متمایز است این است که آنها این نقشها را برای دولتها – که در بازارهای ارز مداخله میکنند، گاهی اوقات ارزش پولهایشان را به پول دیگران منتقل میکنند و سهام ارز خارجی را نگه میدارند – و همچنین بخش خصوصی بازی میکنند. بنابراین برای توصیف موقعیت دلار به ماتریسی مانند این نیاز دارید که از مقاله سال 1984 من برداشته شده است:
تسلط دلار تا حدودی قفل شده است زیرا این نقش ها خودتقویت کننده هستند. انجام معاملات با دلار نسبت به سایر ارزها آسانتر است زیرا بسیاری از افراد دیگر از دلار استفاده می کنند و سهولت تراکنش یکی از دلایل استفاده بسیاری از مردم از دلار است. همانطور که چارلز کیندلبرگر بزرگ اشاره کرد، نقش دلار به عنوان یک ارز بین المللی بسیار شبیه نقش انگلیسی به عنوان یک زبان بین المللی است.
تا حدودی مشابه، همانطور که تحقیقات گیتا گوپینات (که اکنون اقتصاددان ارشد صندوق بینالمللی پول است) و جرمی استین استدلال میکنند، صورتحسابهای گسترده به دلار – تعیین قیمتها و الزام تسویه به دلار – تقاضا برای داراییهای دلاری را افزایش میدهد و وامگیری دلاری را ارزانتر میکند. و از این رو تشویق به صدور صورتحساب دلار.
بنابراین آیا چیزی در جهان اتفاق می افتد که به طور قابل قبولی دلار را از موقعیت پیشرو خود نابود کند؟ به خاطر داشته باشید که در حالی که تسلط دلار تا حدی ناشی از خودتقویت است، اما بر برخی از اصول اساسی نیز متکی است: آمریکا دارای یک اقتصاد بزرگ با یک بازار سرمایه عظیم و پیچیده است و معمولاً آن نوع کنترل سرمایه را ندارد که ممکن است آن را ترک کند. افرادی که نمی توانند به میل خود به وجوه خود دسترسی پیدا کنند.
این اصول بنیادی بلافاصله یوان را به عنوان جایگزینی برای دلار رد می کنند، زیرا این کشور چین است میکند کنترل سرمایه دارند و بعید به نظر می رسد که به این زودی از آنها دست بکشند. علاوه بر این، در حالی که درست است که دیکتاتورها دلایلی برای ترس از این دارند که اگر آمریکا به یک همسایه حمله کند یا تصمیم به کشتن تعدادی از رعایای خود بگیرد، ممکن است دارایی های آنها را توقیف کند، سرمایه گذاران خصوصی دلایل بسیار بیشتری برای ترس از اقدامات خودسرانه یک رژیم خودکامه دارند. به حاکمیت قانون اعتقاد ندارند.
برای مدتی به نظر می رسید که یورو ممکن است به رقیب جدی دلار تبدیل شود: اقتصاد منطقه یورو از نظر اندازه و پیچیدگی با اقتصاد ما قابل مقایسه است. اما از سال 2010، بازارهای سرمایه اروپا تا حدودی تکه تکه شده اند، به عنوان مثال، اوراق قرضه ایتالیایی با تخفیف نسبت به اوراق قرضه آلمان معامله می شود. بنابراین چالش یورو با دلار شاید برای مدت نامعلومی به تعویق افتاده است.
همانطور که بری آیچنگرین و همکارانش اشاره کردند، آنچه درست است، این است که بانکهای مرکزی داراییهای ارزی خود را متنوع کردهاند – نه به رقبای بالقوه دلار، بلکه به ارزهای کوچکتر:
این یک پیشرفت جالب است، و ارزش آن را دارد که بفهمیم چرا این اتفاق میافتد، اما به سختی زمین را متلاشی میکند. اگر زیاد به آن فکر نکرده باشید، تسلط دلار مهم به نظر می رسد، اما اگر فکر کرده باشید بسیار کمتر است. در واقع، به طور کلی، هرچه اطلاعات بیشتری در مورد ارزهای بین المللی داشته باشید، اهمیت آنها را کمتر می دانید.
به عنوان مثال، من اغلب با اظهاراتی روبرو می شوم که نشان می دهد نقش جهانی دلار به آمریکا توانایی منحصر به فردی برای ایجاد کسری تجاری مداوم می دهد. این را به استرالیایی ها بگویید که این کار را به خوبی انجام می دهند:
اوه، و من در طول زمان تئوریهای توطئه شگفتانگیزی شنیدهام – مانند این ادعا که ما به عراق حمله کردیم زیرا صدام حسین قصد داشت قیمت نفت خود را به دلار متوقف کند. ببخشید اما نه.
درست است که نقش ویژه دلار احتمالاً به آمریکا اجازه میدهد تا کمی ارزانتر از آن چیزی که میتوانست وام بگیرد، و ما در واقع از مقدار زیادی ارز کاغذی ایالات متحده – عمدتاً اسکناسهای 100 دلاری – که در خارج از کشور نگهداری میشود وام با بهره صفر دریافت میکنیم. آن را برای اهداف پلید اما این مزایا در نهایت برای اقتصاد 26 تریلیون دلاری بی اهمیت هستند.
بنابراین، نه، سلطه دلار در معرض تهدید نیست. و حتی اگر هم بود، مشکل بزرگی نبود.